لاله اتشین تازه های جهان
ماهواره نويد علم و صنعت بامداد امروز با موفقيت به فضا پرتاب شد. ماهواره نويد علم و صنعت در ساعت 3:33 صبحگاه 14 بهمن سال 1390 توسط ماهواره بر سفير نويد با موفقيت به فضا پرتاب شد و در مدار بيضوی با حضيض 270 کيلومتر و اوج 360 کيلومتر تزريق گرديد. ارتباط با اين ماهواره از طريق 5 ايستگاه زمينی مستقر در شهرهای مشهد، تبريز، ماهدشت، قشم و بوشهر انجام می شود. شايان ذکر است که سيگنال رنجينگ اين ماهواره در ايستگاه قشم دريافت گرديد. اين امر به معنای قرارگيری صحيح ماهواره و صحت عملکرد ماهواره و ردگيری آن تلقی می شود. در ادامه اين ماموريت پس از ايجاد ارتباط و کنترل وضعيت ماهواره عکس هايی با رزولوشن بهتر از اين ماهواره دريافت می شود. دستيابی به اين موفقيت ارزشمند علمی توسط فرزندان غيور ايران اسلامي ، در آستانه سی و سومين بهار انقلاب را به آحاد ملت ايران به ويژه جامعه دانشگاهی کشور، تبريک عرض می نماييم.
رييس جمهوری اسلامی ايران بامداد جمعه و به مناسبت چهاردهم بهمن سومين روز دهه مبارک فجر و روز ملی فناوری فضايی از طريق ويدئو کنفرانس و با ذکر«يامهدی(عجل الله تعالی فرجه الشريف)»دستور پرتاب ماهواره ملی نويد علم وصنعت را صادر کرد. در اتاق فرمان پرتاب ماهواره نويد علم وصنعت؛علی اکبر صالحی وزير امور خارجه،کامران دانشجو وزير علوم ،تحقيقات وفناوری و ' حميد فاضلی' رييس سازمان فضايی کشور حضور داشتند. آقای احمدی نژاد به هنگام صدور فرمان پرتاب چنين گفت : با ياد خداوند قادر متعال و به مناسبت سالروز آغاز امامت حضرت امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشريف) و با عزمی راسخ و دلهای سرشار از ايمان و اميد به آينده درخشان برای ملت عزير ايران و با ذکر يا مهدی، آغاز کاری بزرگ و راهگشا را اعلام می کنم. اميدوارم اين اقدام،نويدبخش دوستی بيشتر برای همه بشريت باشد. در همين رابطه، رييس سازمان فضايی کشور در گفت وگو با خبرنگار سياسی ايرنا در باره پرتاب اين ماهواره و مشخصات آن گفت: اين ماهواره از جمله ماهواره های سنجش از راه دور می باشد که ماموريت آن تصويربرداری از زمين با دقت تصويربرداری مناسب است. ' حميد فاضلی' با بيان اينکه ماهواره ملی نويد علم وصنعت در مدار بيضوی و در ارتفاع 250 تا 375 کيلومتری قرار می گيرد؛خاطرنشان کرد: اين ماهواره به وزن 50 کيلوگرم و در زاويه انحراف مداری 55 درجه قرار دارد و از کلاس ماهواره های ميکرو است. وی تصريح کرد: اين ماهواره دارای کاربردهای مختلف عملياتی در حوزه های جوی و علوم هواشناسی،مديريت بلايای طبيعی، بررسی رطوبت و دمای هوا و مواد شيميايی جو، بادها، برف و باران و اقيانوس ها است. رييس سازمان فضايی کشور؛ اظهار داشت : ماهواره نويد علم و صنعت ؛ کاملا بومی و دارای زير سيستم های تامين توان، زيرسيستم تعيين و کنترل وضعيت با استفاده از حس گرها و عملگرهای ديناميکی است. فاضلی گفت: در اين ماهواره حس گرهايی چون حس گر خورشيدی، مغناطيسی و عملگر مغناطيسی نصب شده است. وی افزود: اين ماهواره همچنين دارای زيرسيستم الکترونيک روی برد که شامل کامپيوتر مرکزی ، فرماندهی ، بخش تله متری و دارای کامپيوتر روی برد و قابليت صدور فرمان از ايستگاههای زمينی است، می باشد. رييس سازمان فضايی کشور خاطرنشان کرد:برای پيگيری و رصد، دريافت و ارسال فرامين در فواصل عبور از روی ايران در مدار بيضوی پنج ايستگاه زمينی در نقاط مختلف کشور ايجاد شده است. فاضلی تصريح کرد:پيش بينی شده که ماهواره بومی نويد علم و صنعت هر 90 دقيقه يک دور به دور زمين بچرخد و دوربين نصب شده روی آن که از رزولوشن مناسبی برخوردار است به گرفتن عکس از روی ايران و ارسال آن به ايستگاه های زمينی اقدام کند. وی با موفقيت آميز توصيف کردن پرتاب ماهواره نويد علم و صنعت اظهار داشت: ماهواره بر 'سفير' حامل اين ماهواره از قدرت پيشران بالايی در مقايسه با ماهواره برهای پيشين که در پرتاب ماهواره های اميد و رصد استفاده شده اند، برخوردار است و 20 درصد به قدرت پيشران آن افزوده شد. رييس سازمان فضايی کشور گفت:ماهواره نويد علم وصنعت در مقايسه با ماهواره های قبلی پرتاب شده از تکنولوژی کنترل وضعيت جديدتری بهره مند و پايداری آن چرخان بوده و سيستم رزولوشن تصوير برداری آن افزايش يافته است و سيستم توان آن نيز از طريق سلول های خورشيدی انرژی مورد نياز آن را تامين می کند. اين ماهواره را دانشجويان دانشگاه علم وصنعت زير نظر دکتر حسين بلندی مدير اين پروژه و عضو شورای عالی فضايی ساختند. [ دوشنبه هفدهم بهمن 1390 ] [ 16:5 ] [ سعیدتغیر ]
داستان۱ There once was a little boy who had a bad temper. His father gave him a bag of nails and told him that every time he lost his temper, he must hammer a nail into the back of the fence. ترجمه --------------------------------------------------------------------------------------------------------------- The Elevator داستان۲ آسانسور An Amish boy and his father were in a mall. They were amazed by almost everything they saw, but especially by two shiny, silver walls that could move apart and then slide back together again. The boy asked, "What is this, Father?" The father (never having seen an elevator) responded, "Son, I have never seen anything like this in my life, I don't know what it is." While the boy and his father were watching with amazement, a fat, ugly old lady moved up to the moving walls and pressed a button. The walls opened, and the lady walked between them into a small room. The walls closed, and the boy and his father watched the small numbers above the walls light up sequentially. They continued to watch until it reached the last number, and then the numbers began to light in the reverse order. Finally the walls opened up again and a gorgeous 24-year-old blond stepped out. The father, not taking his eyes off the young woman, said quietly to his son, "Go get your mother. --------------------------------------------------------------------------------------------------------------- پسر وپدر شهر ندیده ای داخل یك فروشگاهی شدندتقریبا همه چیز باعث شگفتی آنها می شد مخصوصا دو تا دیوار براق و نقره ای كه می تونست از هم باز بشه و دوباره بسته بشه.پسر می پرسه این چیه.پدر كه هرگزچنین چیزی را ندیده بود جواب داد :پسر من هرگز چنین چیزی تو زندگی ام ندیده ام نمی دونم چیه.در حالی كه داشتند با شگفتی تماشا می كردن خانم چاق و زشتی به طرف در متحرك حركت كرد و كلیدی را زد در باز شد زنه رفت بین دیوارها تویه اتاقه كوچیك در بسته شد و پسر وپدر دیدند كه شماره های كوچكی بالای لامپ هابه ترتیب روشن میشن.آنها نگاشون رو شماره ها بود تا به آخرین شماره رسیدبعد شماره ها بالعكس رو به پایین روشن شدند سرانجام در باز شد و یه دختر 24ساله خوشگل بوراز اون اومد بیرون . پدر در حالیكه چشاشو از دختربرنمی داشت آهسته به پسرش گفت :برو مادرت بیار
مرد کور
روزي مرد کوري روي پلههاي ساختماني نشسته و کلاه و تابلويي را در کنار پايش قرار داده بود روي تابلو خوانده ميشد: من کور هستم لطفا کمک کنيد . روزنامه نگارخلاقي از کنار او ميگذشت نگاهي به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اينکه از مرد کور اجازه بگيرد تابلوي او را برداشت ان را برگرداند و اعلان ديگري روي ان نوشت و تابلو را کنار پاي او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صداي قدمهاي او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسي است که ان تابلو را نوشته بگويد ،که بر روي ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چيز خاص و مهمي نبود،من فقط نوشته شما را به شکل ديگري نوشتم و لبخندي زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هيچوقت ندانست که او چه نوشته است ولي روي تابلوي او خوانده ميشد: امروز بهار است، ولي من نميتوانم آنرا ببينم !!!!! وقتي کارتان را نميتوانيد پيش ببريد استراتژي خود را تغيير بدهيد خواهيد ديد بهترينها ممکن خواهد شد باور داشته باشيد هر تغيير بهترين چيز براي زندگي است. حتي براي کوچکترين اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مايه بگذاريد اين رمز موفقيت است .... لبخند بزنيد
اشتباه فرشتگان درويشي به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده ميشود .
۱-چقدر حقیرند مردمانی که نه جرأت دوست داشتن دارند نه اراده ی دوست نداشتن نه لیاقت دوست داشته شدن نه متانت دوست داشته نشدن با این حال مدام شعر عاشقانه می خوانند
۲-تا وقتی قلب عریان كسی را ندیدی بدن عریانت را نشانش نده ۳-دیروز شیطان را دیدم، در حوالی میدان بساطش را پهن كرده بود؛ فریب میفروخت، مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو میكردند و هول میزدند و بیشتر میخواستند، توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص، دروغ و خیانت، جاهطلبی و ... هر كس چیزی میخرید و در ازایش چیزی میداد. بعضیها تكهای از قلبشان را میدادند و بعضی پارهای از روحشان را، بعضیها ایمانشان را میدادند و بعضی آزادگیشان را ... و شیطان میخندید ۴-هر وقت توی زندگی به یه در بزرگ رسیدی که روش یه قفل بزرگ بود نترس و نا امید نشو!!! چون اگه قرار بود باز نشه جاش یه دیوار میذاشتن ۵-یادت باشه دنیا گرده! هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی ۶-عده ی زیادی هستند كه منتظر خوشبختی هستن ... اما غافل از اینكه قانون طبیعت برعكسه و خوشبختی منتظر ماست ... زیرا ما خالق خوشبختی هستیم ۷-اگر قرار باشد توقف كنی و به طرف هر سگی که پارس میکند سنگ پرتاب کنی ... هرگز به مقصد نمیرسی ۸-عدم پیشرفت یك كشور دو علت اساسی دارد : 1- نداشتن مردمان دانا 2- لایق نبودن كسانی كه در راس امور مملكت هستند ۹-اینقدر نگو اگر گذشت كنم كوچیك میشم ... اگه با گذشت كردن كسی كوچیك میشد خدا اینقدر بزرگ نبود ۱۰-انسان بودن یعنی اینکه وقتی با کسی مشتاقانه کوهی رو بالا رفتی اما رو قله حس کردی که ازش بی نیاز شدی، یادت نره که اون پایین چقدر بهش نیاز داشتی آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|